امشبم شب قدره ... آخریشه ... پریشب واسه همه دعا کردم ... به اسم ...
خدایا ...
رسپینا ... ایمان ... فرشاد ... شیما ... ندا ... ریحانه ...
خدایا مامان ...
خدایا بابا ...
به حق همین شب عزیز ... حاجت همه حاجتمندا ... منم بین همه اونا ...
خدایا سلامتی ... برکت ... نعمت ... شادی ... موفقیت ...
خدایا به هممون کمک کن ...
دارم می ترکم ...
چرا بعد از یه سال و یه ماه و ۵ روز دوباره همه چی اومده جلو چشام ؟ ...
چرا دوباره دارم فکر میکنم ؟ ...
دقیقاْ موقعی که نباید فکر کنم ...
موقعی که حواسم فقط باید پی کارام باشه ...
دلم تنگه ... خیلی تنگ ...
امروز بچه ها میگفتن تو یه دور سفت میگیری ... یه دور شل میگیری ... تکلیفت رو با خودت روشن کن ...
لادن لاغر شدی ...
لادن چرا معدت درد میکنه ؟ ...
لادن چرا واسه معدت قرص اعصاب میخوری ؟ ...
لادن چرا رنگت پریده ؟ ...
کجایی ؟ به چی فکر میکنی ؟ باز خل شدی ؟ ...
چی جواب بدم ؟؟؟ ...
واسم دعا کنید ... خواهش می کنم ...
روز اول شوخی شوخی جدی شد
شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتم تو بود ...
و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو ...
تنها مانده ام ... تنهای تنها ...